ناگفته هایی از زندگی علی دایی
.
اطلاعات کاربری
درباره ما
دوستان
خبرنامه
آخرین مطالب
لینکستان
دیگر موارد
آمار وب سایت

جارنیوز:

براي شناختن علي دايي نيازي نيست تا حتماً اهل فوتبال و يا حتي ايراني باشيد، او يك چهره شناخته شده براي همه مردم جهان است و بسياري ورزش كشور ما را حتي بعد از گذشت سالها با نام او مي شناسند. بي ترديد جاي خالي دايي در فوتبال ايران به اين زودي ها پر نخواهد شد و سالها بايد صبر كرد تا بازيكني نظير او وارد عرصه فوتبال شود و بتواند افتخارات او را دوباره تكرار كند.

سلطان فوتبال ايران متولد ۱۴ بهمن سال ۱۳۴۷ در شهر اردبيل است. او در يك خانواده پرجمعيت به دنيا آمده است؛ چهار برادر دارد و از داشتن نعمت خواهر محروم است. پدر دايي تمايل داشت آنها بيشتر به تحصيل بپردازند، اما فرزندانش در كنار درس خواندن شيفته ورزش بودند.

در آن مقطع حافظ، برادر بزرگ دايي به شغل شريف معلمي مشغول بود و ساير فرزندان از جمله خود دايي از او به شدت حرف شنوي داشتند. محمد برادر ديگر دايي است كه علاقه شديدي به فوتبال دارد و قطعاً در رشد علي نقش بسزايي داشته است. محمد بود كه الفباي فوتبال را به دايي آموخت و دست او را گرفت تا در اين مسير رشد كند.

نكته قابل تحسين در مورد دايي اين است كه او هيچگاه گذشته اش را فراموش نمي كند و با عشق و علاقه خاصي در مورد آن حرف مي زند. وي مي گويد هيچ وقت گذشته خود را فراموش نكرده ام و نمي كنم. فراموش نمي كنم چه كسي بودم، از كجا آمده ام و به كجا رسيده ام. هر چه دارم هم از لطف خدا دارم و از بنده خدا ندارم كه به خاطر آنها خيلي مسائل را بازگو نكنم.

نقش پدر در موفقيت پسر
بركسي پوشيده نيست كه پدر دايي نقش تعيين كننده اي در موفقيت او داشت. و به او كمك كرد تا در مسير درست قرار بگيرد و در كنار تحصيلات عالي دانشگاهي در زمينه ورزشي هم رشد چشمگيري داشته باشد. او در مورد نقش پدرش مي گويد: پدرم روز تحصيلاتم به شدت حساس بود و دوست داشت من حتماً در يك دانشگاه معتبر رشته مهندسي را بخوانم، با همين خاطر با وسواس خاصي نمرات من را دنبال مي كرد و همين راهنمايي ها و حمايت هاي او باعث شد كه در سخت ترين شرايط هم با دلگرمي و عشق خاصي درس بخوانم. خدا را شكر در نهايت هم جلوي مرحوم پدرم سربلند شدم و توانستم آرزوي او را برآورده كنم.

مصائب الگو شدن
بي شك دايي الگوي بسياري از جوان هاست و خيلي ها دوست دارند در زندگيشان به جايگاه او دست يابند. او در اين باره مي گويد: من هيچ وقت خودم را الگو نمي دانم، چون يك الگو بايد شرايط بسيار زياد و مثبتي داشته باشد، با اين حال هميشه اين را از خدا خواستم كه در جامعه دو جوان به تأسي از من درست زندگي كنند. اين اغراق نيست، اما باور كنيد يك از بزرگترين آرزوهايم بوده و هست. معتقدم كساني كه معروف شده اند و به عبارتي در جامعه شاخص مي شوند، ديگر متعلق به خودشان نيستند و بايد رفتار اجتماعيشان طوري باشد كه هيچگاه الگوي بدي براي جوانان نشوند. در نتيجه اين افراد هميشه بايد خودشان را كنترل كنند.

تعادل، شرط اصلي يك زندگي موفق
علي دايي بي ترديد به لحاظ جنس زندگي مي تواند يك الگوي تمام عيار باشد؛ جواني كه بدون پشتوانه چندان مالي يا پارتي آن چناني به پايتخت آمد و توانست بهترين عملكرد را داشته باشد و به لحاظ مالي و شهرت به جايگاه قابل توجهي دست يابد. نكته جالب پيرامون او اين است كه هيچ وقت نقاب رياكارانه به صورتش نزد و زندگيش را از مردم پنهان نكرد. شايد بخشي از اين موضوع به اين خاطر باشد كه خودش را از مردم مي داند و ثروتي هم كه به دست آورده است را در كارهاي خيريه صرف مي كند. او فرد با اعتقادي است و نظر جالبي پيرامون اصل تعادل در زندگي دارد او معتقد است يك فرد براي موفقيت بايد ماديات و معنويات را در كنار هم جلو ببرد و با هوشي كه خدا در اختيار او قرار داده است از نعمت هايش بهره ببرد.

ثروت جنبه مي خواهد

شايد براي بعضي ها عجيب به نظر برسد اما دايي در مورد ميزان دارايي هايش حرف هاي جالب و البته صادقانه اي را مطرح كرد. او گفت هميشه بايد از خدا بخواهيم قبل از آنكه چيزي را بدهد، جنبه آن را هم به ما بدهد، چرا كه افراد زيادي وجود دارند كه با وجود داشتن ثروت و دارايي زياد ظرفيت كافي براي استفاده از آن را ندارند و به بيراهه رفته اند.

خود من با وجود داشتن امكانات كامل هميشه از خيلي مسائل چشم پوشي كرده ام! به نظرم افراد وقتي به واسطه پول و قدرت به جايگاهي مي رسند بايد بيشتر حواسشان به عملكردشان باشد، چرا كه امكان و موقعيت انجام هر كاري را دارند، آنجاست كه بايد با توكل بر خدا پا روي نفسشان بگذارند و گرنه اينكه بگوييد ما كاري انجام نمي دهيم، شايد به خاطر نداشتن امكان است كه اگر امكانش را داشتيد و انجام نداديد دست مريزاد دارد.

من چيزي را در زندگي براي پنهان كردن ندارم و اين را توفيق خداوند مي دانم كه شرايطي را براي من فراهم كرده است كه به واسطه مشاغلي كه راه انداختم ۱۰۰ خانواده مي توانند از اين طريق چرخ زندگيشان بچرخد و ناني سر سفره شان بيايد؛ چه توفيقي بزرگتر از دعاي خير مردم... و گذاشتن يك لقمه نان سر سفره آنها.

علي دايي اين روزها درگير افتتاح شعبه رستوراني در اردبيل است او دوست دارد برندهاي خوب را به شهرش ببرد تا از اين طريق موجب رونق اقتصادي بيشتر آنجا شود. علاقه و عرق دايي نسبت به شهرش واقعاً ستودني است.

فرشته هاي مهربان
علي دايي شيفته پدر و مادرش هست و معتقد است بركت زندگيش به خاطر دعاي پدر و مادرش است. به همين خاطر به جوانها توصيه مي كند هميشه احترام پدر و مادرشان را نگهدارند. او مي گويد اين نظر شخصي من است كه انسان هر آنچه را كه در طول زندگيش به دست مي آورد، به خاطر وجود پدر و مادرش است. هر جايي هم كه بروي، باز هم به اين قضيه مي رسي كه هيچكس اندازه اين دو موجود، دلش برايت نمي سوزد و واقعاً دوستت ندارد. اگر از تو رضايت داشته باشند، مطمئن باش خدا هم درهاي زيادي را به رويت باز مي كند. خود من بارها در زندگي ام آدم هايي را ديدم كه به خاطر دعاي خير پدر و مادرشان به همه جا رسيده اند.

شباهت فوتبال و رانندگي
تصادف علي در عيد بسياري را تحت تاثير قرار داد و نگرانشان كرد، چرا كه تصادف اسطوره حتي اگر هم سطحي بود يك بمب خبري بزرگ محسوب مي شد، چه برسد به اينكه او يك حادثه بزرگ را پشت سر گذاشته بود. او در مورد رانندگي اش حرفهاي جالبي را بيان كرد كه خواندنش خالي از لطف نيست؛ فوتبال و رانندگي شباهت هاي زيادي با يكديگر دارند چرا كه هر دو يك كار اجتماعي هستند و يك فرد اگر مي خواهد موفق باشد بايد به صورت گروهي كار كند نه فردي. از همه رانندگان خواهش مي كنم كه به راحتي از كنار ديدن اين حوادث تلخ و دلخراش نگذرند.

برخي ها تصور مي كنند اين اتفاق هيچ وقت براي آنها رخ نمي دهد اما اين فكر درستي نيست، چرا كه ممكن است تصادفات شديد براي هر فردي پيش بيايد. بعد از آن تصادف كه به خاطر يك لحظه غفلت رخ داد، ديدگاهم به زندگي عوض شد و با ديد ديگري رانندگي مي كنم. از همه مردم هم كه در آن ماجرا دعاگوي من بودند تشكر مي كنم. ما از اصفهان به تهران بر مي گشتيم كه من به خاطر استفاده از شربت سرماخوردگي يك لحظه خوابم برد و اگر كمربند نبسته بوديم معلوم نبود چه بلايي سرمان مي آمد.

از همه رانندگان مي خواهم با صبر و حوصله بيشتري رانندگي كنند. بايد طوري رفتار كنيم كه با يك اشتباه ما خانواده اي عزادار نشود. من حدود ۲۰ سال است كه رانندگي مي كنم و گواهينامه پنج كشور را دارم اما به خاطر يك لحظه غفلت، تصادف كردم. من در خيابان هاي آلمان احساس آرامش مي كنم و از رانندگي در اين كشور لذت مي برم.

دوست دارم نورا بهترين شود
علي دايي نزديك به دو سالي مي شود كه طعم شيرين پدر شدن را چشيده و صاحب دختري زيبا و شيرين به اسم نورا شده است. دايي كه به مرد خانواده شهره است، شيفته دخترش است و آرزو دارد شرايط را طوري براي او فراهم كند كه به راحتي به هر چيزي كه مي خواهد دست يابد. او در مورد رابطه اش با دخترش مي گويد همه پدر و مادرها شيفته بچه هايشان هستند و هر كاري را انجام مي دهند تا آنها در زندگيشان موفق شوند. من در شرايط كنوني به دليل آن كه درگير فوتبال هستم، نمي توانم آن طور كه مي خواهم در خدمت همسر و دخترم باشم.

در خدمت دختر و همسرم نيستم اما هر كاري كه از دستم بر مي آيد در زماني كه فرصت دارم انجام مي دهم تا نورا در آرامش باشد. دوست دارم او روزي به همه مدارجي كه دوست دارد در زندگي دست يابد و من پدر خوبي برايش باشم.

علي دايي نورا خانم كه چند روز ديگر جشن تولد دوسالگي اش را مي گيرد صاحب يك شركت بيمه با نام نورا تدبير ايرانيان دارد تا از همين حالا نورا كوچولو خودش را در مقام يك مدير موفق احساس كند.

منبع:خانواده موفق/ نگار حسيني




:: موضوعات مرتبط: ورزشي , ,
:: برچسب‌ها: زندگی علی دایی , سلطان فوتبال ايران , فوتبال ,
:: بازدید از این مطلب : 213
|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
ن : اسماعیل اسدی خواه
ت : جمعه 8 دی 1391
.
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








موضوعات
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پشتیبانی